کاش که با هم باشیم
| ||
چادرم افتاده .روسریم کج شده . پامو یکی له می کنه. دردم می اید . پرتو ی نور سبز و دنبال می کنم. بین پنجره ی فولادی و مردم دارم له می شم. دستامو محکم گره کردم.یه لحظه ام نمی خو.ام از دایره های فلزی جدا شم . سرم محکم به ضریح می خوره. میون اشک ها جایی رو نمی بینم. سرمو بر نمی گردونم .کوچکترین حرکتی منو از پنجره ی فولادی جدا می کنه.جمع شده ام .صورتم خیسه . کمرم زیر فشار داره له می شه . خستم . خیلی خسته . آروم آروم زمزمه می کنم یا امام غریب . . . . یا امام غریب . . .یا امام غریب . . .. . روسریم خیس خیس شده . هق هق گریه می کنم. از بغض دارم خفه میشم. نمی تونم نفس بکشم. دارم خفه می شم. با صدایی که با زور در می اید و در کنار هق هق گریه . . . .می گم یا ضامن اهو یا ضامن اهو . . .. یا ضامن اهو . . . . یکی دستامو با زور از ضریح جدا می کنه. چادرم کشیده میشه روسریم از سرم می افته. حالا فقط پشت پرده ی اشکام پرتوی نور سبز معلومه. پرده ی اشکم پاره میشه دوباره بغض می کنم و با خودم زمزمه می کنم . . . .الوداع . . .الوداع . . .الوداع یا امام غریب . . . الوداع ضامن اهو . . . .
یا ضامن آهو
[ سه شنبه 89/7/27 ] [ 12:25 صبح ] [ فلفل ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |